‏نمایش پست‌ها با برچسب طنز. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب طنز. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹/۰۵/۲۸

راه بندون

حسين آقا داشته ميرفته قم. وقتی ميرسه سر بزرگراه قم، می بينه راه بندونه و ماشينا تکون نمی خورن. همينطور که پشت فرمون نشسته بود و به زمين و زمون ناسزا ميگفت، می بينه که يه آقايی مياد طرفش.
شيشه ماشينو پايين ميکشه و ميگه: داداش! چه خبر شده؟ چرا راه بندونه؟
آقاهه ميگه: والا يه گروه تروريستی، خامنه ای و احمدی نژاد رو گروگان گرفتن و ميگن اگه پونصد ميليون تومن ندين، هر دو رو با بنزين آتيششون ميزنن!
حسين آقا ميگه: خب؟!
آقاهه ميگه: والا ما فكر كرديم دستي بالا بزنيم و كمكي كنيم تا مسئله هرچه زودتر حل بشه. داريم از راننده هايی که اينجا گير افتادن کمک ميگيريم بلکه بتونيم اين مشکلو حلش کنيم. 
حسين آقا ميگه: خب بقيه چقدر كمك كردن؟
آقاهه سرش رو ميخارونه و ميگه: هر كي داره به وسع خودش كمكي مي كنه ديگه،

 حداقل بين نيم تا يك ليتر!!!

۱۳۸۹/۰۴/۱۸

وقتی اصرار به استفاده از حروف فارسی داشته باشیم!

منظور همان COWON است!
نشریه «عصر ارتباط»، ۸ خرداد ۱۳۸۹

۱۳۸۹/۰۲/۱۱

دولت جمهوری اسلامی دولت بسیار خوبی است!


۱۳۸۸/۱۲/۲۵

اولین موشک ساخت بشر!


۱۳۸۸/۱۱/۱۷

چرا مرغ از خیابان رد شد؟

ــ ارسطو: طبیعت مرغ اینست که از خیابان رد شود .

ــ مارکس: مرغ باید از خیابان رد میشد. این از نظر تاریخی اجتناب‌ناپذیر بود.

ــ خاتمی: چون میخواست با مرغهای آن طرف خیابان گفتگوی تمدنها بکند.

ــ ریاضیدان: مرغ را چگونه تعریف میکنید؟

ــ نیچه: چرا که نه؟

ــ فروید: اصولاً مشغول شدن ذهن شما با این سؤال نشان میدهد که به نوعی عدم اطمینان جنسی دچار هستید. آیا در بچگی شصت خود را میمکیدید؟

ــ داروین: طبیعت با گذشت زمان مرغ را برای این توانمندی رد شدن از خیابان انتخاب کرده است

ــ همینگوی: برای مردن. در زیرباران.

ــ اینشتین: رابطهء مرغ و خیابان نسبی است.

ــ سیمون دوبوار: مرغ نماد زن وهویت پایمال‌شدهء اوست. رد شدن از خیابان در واقع کوشش بیهودهء او در فرار از سنتها و ارزشهای مردسالارانه را نشان میدهد.

ــ صادق هدایت: از دست آدمها به آن سوی خیابان فرار کرده بود. غافل از اینکه آن طرف هم مثل همین طرف است، بلکه بدتر.

ــ شیرین عبادی: نباید گمان کرد که رد شدن مرغ از خیابان به خاطر اسلام بوده است. در تمام دنیا پذیرفته شده که اسلام کسی را فراری نمیدهد.

ــ روانشناس: آیا هر کدام از ما در درون خود یک مرغ نیست که میخواهد از خیابان رد شود؟

ــ نیل آرمسترانگ: یک قدم کوچک برای مرغ، و یک قدم بزرگ برای مرغها.

ــ حافظ: عیب مرغان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.

ــ کافکا: ک. به آن سوی خیابان کثیف رفت. مرغ این را دید و به سوی دیگر خیابان فرار کرد، ضمن اینکه به ک. نگاهی بی‌توجه و وحشتزده انداخت. این ک. را مجبور کرد که دوباره به سوی دیگر خیابان برود، تا مرغ را با حضور فیزیکی خود مواجه کند و دست‌کم او را به احترامی وادارد که باعث گریختن مجدد اوشود، کاری که برای مرغ دست کم از نظر اندازهء کوچک جثه‌اش دشوارتر مینمود.

ــ بیل کلینتون: من هرگز با مرغ تنها نبودم.

ــ فردوسی: بپرسید بسیارش از رنج راه، ز کار و ز پیکار مرغ و سپاه.

ــ ناصرالدین‌شاه: یک حالتی به ما دست داد و ما فرمودیم ازخیابان رد شود. آن پدرسوخته هم رد شد.

ــ سهراب سپهری: مرغ را در قدمهای خود بفهمیم، و از درخت کنار خیابان، شادمانه سیب بچینیم.

ــ طرفدار داستانهای علمی تخیلی: این مرغ نبود که از خیابان رد شد. مرغ خیابان و تمام جهان هستی را متر و سانتیمتر به عقب راند.

ــ اریش فون دنیکن: مثل هر بار دیگر که صحبت موجودات فضاییست، جهان دانش واقعیات را کتمان میکند. مگر آنتنهای روی سر مرغ را ندیدید؟

ــ جرج دبلیو بوش: این عمل تحریکی مجدد از سوی تروریست جهانی بود و حق ما برای هر نوع اقدام متقابلی که از امنیت ملی ایالات متحده و ارزشهای دموکراسی دفاع کند محفوظ است.

ــ سعدی: و مرغی را شنیدم که در آن سوی خیابان و در راه بیابان و در مشایعت مردی آسیابان بود وی را گفتم: از چه رو تعجیل کنی؟ گفت: ندانم و اگر دانم نگویم و اگر گویم انکار کن.

ــ احمد شاملو: و من مرغ را، درگوشه‌های ذهن خویش، میجویم. من، میمانم. و مرغ، میرود، به آن سوی خیابان. و من، تهی هستم، از گلایه‌های دردمند سرخ

ــ رنه دکارت: از کجا میدانید که مرغ وجود دارد؟ یا خیابان؟ یا من؟

ــ لات محل: به گور پدرش میخنده هیشکی نمتونه تو محل ما از خیابون رد بشه، مگه چاکرت رخصت بده. آی نفس‌کش...

ــ بودا: با این پرسش طبیعت مرغانهء خود را نفی میکنی.

ــ پدرخوانده: جای دوری نمیتواند برود.

ــ فروغ فرخزاد: از خیابانهای کودکی من، هیچ مرغی رد نشد.

ــ ماکیاولی: مهم اینست که مرغ از خیابان رد شد... دلیلش هیچ اهمیتی ندارد. رسیدن به هدف، هرنوع انگیزه را توجیه میکند.

ــ پاریس هیلتون: خوب لابد اونور خیابون یه بوتیک باحال دیده بوده.

ــ هیتلر: اگر ارادهء ما همچنان قوی بماند، مرغ را نابود خواهیم کرد! فولاد آلمانی از خیابان رد خواهد شد.

ــ احمدی‌نژاد: خیابان و فناوری رد شدن از خیابان که کشورمان از آن برخوردار است حاصل رشد علمی جوانان ایران و حق ملت ایران است. ما به رد شدن از خیابان ادامه خواهیم داد. موج معنویت و بیداری در دنیای اسلام، به امید خدا به زودی این مرغ را از دامان دنیای اسلام پاک خواهد کرد.

ــ فردوسی پور: چه میـــــــــکــنه این مرغ...!

۱۳۸۸/۰۹/۰۴

پیامدهای زلزله در کشورهای مختلف دنیا

ونزوئلا:
زلزله می‌آید. ایران ضمن همدردی با ملت فهیم ونزوئلا، برای آن‌ها حدود دو میلیون خانه‌ی پیش‌ساخته و مقادیر خفنی بیسکویت و کلوچه‌ی لاهیجان و کنسرو ارسال می ‎کند. قرار می‌شود تمام مردم ایران یا یک لقمه از غذایشان را به آن‌ها بدهند یا دولت خودش به زور یک لقمه از غذای ملت بزند و به آن‌ها بدهد. رئیس جمهور ونزوئلا هم لبخند می‌زند و با اوباما دست می‌دهد!

اسپانیا:
زلزله می‌آید. هیچ‌کس بر اثر آن کشته و زخمی نمی‌شود و فقط چند تا گاو به خیابان می‌آیند. مردم پارچه‌ی قرمز نشان می‌دهند و برای تفریح می‌دوند. گاوها صد و هشتاد نفر را کشته و دو هزار نفر را زخمی می‌کنند!

افغانستان:
زلزله می‌آید. سیصد هزار نفر کشته می‌شوند. القاعده مسئولیت زلزله را بر عهده می‌گیرد. نیروهای آمریکایی تمام کوهستان‌های افغانستان را بمباران می‌کنند و سیصد هزار نفر دیگر از جمله بن‌لادن را در این درگیری‌ها از بین می‌برند. بعد از چهار ساعت پس‌لرزه‌ی فسقلی دیگری می‌آید و بن‌لادن مسئولیت آن را هم بر عهده می‌گیرد!

ژاپن:
اخبار ژاپن اعلام می‌کند که از امروز به مدت یک ماه، هر روز زلزله‌ای به بزرگی هشت و نیم ریشتر، توکیو را خواهد لرزاند. ساکنان توکیو زیر لب می‌گویند سوسکی بابا و برای امتحان کردن مقاومت ساختمان‌ها، سه ریشتر هم خودشان به صورت دستی به زلزله اضافه می‌کنند. یک دستگاه هم درست می‌کنند که جو را تبدیل به آب‌جو کند و موقع زلزله بیشتر سر حالشان بیاورد!

امارات:
زلزله می‌آید. نیمی از کشور نابود می‌شود. دور ساختمان‌های مخروبه نوار زرد می‌کشند و آن‌ها را به مکان توریستی تبدیل می‌کنند. ایرانی‌ها از این مکان‌ها دیدن می‌کنند و اماراتی‌ها با پول حاصل از صنعت توریسم، یک کشور دیگر درست می‌کنند!

فرانسه:
زلزله قرار است تا چند روز دیگر بیاید. تمام مردم اعتصاب می‌کنند و خواستار منع وقوع زلزله در کشورشان می‌شوند. حمل و نقل عمومی مختل می‌شود. در نهایت زلزله تسلیم خواست مردم می‌شود و دیگر نمی‌آید!

آمریکا:
زلزله می‌آید. هیچ‌کس کشته و زخمی نمی‌شود اما دو نفر و نصفی بی‌خانمان می‌شوند. تلویریون ایران ده بار این خبر را پخش می‌کند و سیاست‌های باراک اوباما، جرج بوش، کلینتون و ... و کریستف کلمب مورد انتقاد شدید قرار می‌گیرد! وزیر خارجه‌ی آمریکا خطر تروریسم را گوشزد می‌کند و دوباره افغانستان را بمباران می‌کنند!

فلسطین:
زلزله می‌آید. کسی خانه ندارد تا بی‌خانمان شود! یازده هزار نفر از نیروهای غیرنظامی کشته می‌شوند. قطعنامه‌ای توسط تمام کشورهای جهان با امضای ایران صادر شده و کشتار غیرنظامیان محکوم می‌گردد. در انتهای این قطعنامه تأکید می‌شود که در صورت تکرار زلزله، عواقب بسیار بدی در انتظار رژیم صهیونیستی خواهد بود! ششصد میلیون دلار کمک مالی هم توسط همان تمام کشورهای جهان صورت می‌گیرد!

سوئیس:
زلزله می‌آید. دسته‌ی عینک چهار نفر از ساکنان می‌شکند. از سوی دولت به تمام شهروندان سوئیس مبلغ سه میلیون یورو وام بلاعوض پرداخت می‌شود. کل کابینه از مردم عذرخواهی کرده و ضمن پذیرش مسئولیت تمام اتفاقات، دسته‌جمعی استعفا می‌دهند!

کلمبیا:
زلزله می‌آید. تمام جمعیت کشور به جز نود و یک نفر کشته می‌شوند. درگیری مسلحانه رخ می‌دهد. یک نوجوان 14 ساله با آر.پی.جی نود نفر دیگر را می‌کشد. بعد به خودش هم مظنون می‌شود و آر.پی.جی را توی حلقش فرو می‌کند!

هند:
زلزله می‌آید. تمام خانه‌ها خراب می‌شود. مردم آواره‌ی کوچه و خیابان می‌شوند و از گرسنگی در آستانه‌ی مرگ قرار می‌گیرند. بعد در یک اقدام همگانی مرتاض می‌شوند و از مرگ حتمی نجات پیدا می‌کنند!

ایران:
زلزله می‌آید. شصت هزار نفر کشته و زخمی می‌شوند. آمار آسیب‌دیدگان زلزله در این دولت با آمار دولت‌های قبلی مقایسه و از عدم افزایش آن به عنوان یکی از مفاخر دولت یاد می‌شود. مخالفان دولت هم به شدت سرکوب می‎شوند ... در نهایت تمام ماجرای زلزله و سرکوب تکذیب می‎شود، ابطحی به فریب‌خورده بودن خود اعتراف می‌کند و ریشتر را هم رمز آشوب می‌داند!