۱۳۸۸/۱۱/۱۷

چرا مرغ از خیابان رد شد؟

ــ ارسطو: طبیعت مرغ اینست که از خیابان رد شود .

ــ مارکس: مرغ باید از خیابان رد میشد. این از نظر تاریخی اجتناب‌ناپذیر بود.

ــ خاتمی: چون میخواست با مرغهای آن طرف خیابان گفتگوی تمدنها بکند.

ــ ریاضیدان: مرغ را چگونه تعریف میکنید؟

ــ نیچه: چرا که نه؟

ــ فروید: اصولاً مشغول شدن ذهن شما با این سؤال نشان میدهد که به نوعی عدم اطمینان جنسی دچار هستید. آیا در بچگی شصت خود را میمکیدید؟

ــ داروین: طبیعت با گذشت زمان مرغ را برای این توانمندی رد شدن از خیابان انتخاب کرده است

ــ همینگوی: برای مردن. در زیرباران.

ــ اینشتین: رابطهء مرغ و خیابان نسبی است.

ــ سیمون دوبوار: مرغ نماد زن وهویت پایمال‌شدهء اوست. رد شدن از خیابان در واقع کوشش بیهودهء او در فرار از سنتها و ارزشهای مردسالارانه را نشان میدهد.

ــ صادق هدایت: از دست آدمها به آن سوی خیابان فرار کرده بود. غافل از اینکه آن طرف هم مثل همین طرف است، بلکه بدتر.

ــ شیرین عبادی: نباید گمان کرد که رد شدن مرغ از خیابان به خاطر اسلام بوده است. در تمام دنیا پذیرفته شده که اسلام کسی را فراری نمیدهد.

ــ روانشناس: آیا هر کدام از ما در درون خود یک مرغ نیست که میخواهد از خیابان رد شود؟

ــ نیل آرمسترانگ: یک قدم کوچک برای مرغ، و یک قدم بزرگ برای مرغها.

ــ حافظ: عیب مرغان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.

ــ کافکا: ک. به آن سوی خیابان کثیف رفت. مرغ این را دید و به سوی دیگر خیابان فرار کرد، ضمن اینکه به ک. نگاهی بی‌توجه و وحشتزده انداخت. این ک. را مجبور کرد که دوباره به سوی دیگر خیابان برود، تا مرغ را با حضور فیزیکی خود مواجه کند و دست‌کم او را به احترامی وادارد که باعث گریختن مجدد اوشود، کاری که برای مرغ دست کم از نظر اندازهء کوچک جثه‌اش دشوارتر مینمود.

ــ بیل کلینتون: من هرگز با مرغ تنها نبودم.

ــ فردوسی: بپرسید بسیارش از رنج راه، ز کار و ز پیکار مرغ و سپاه.

ــ ناصرالدین‌شاه: یک حالتی به ما دست داد و ما فرمودیم ازخیابان رد شود. آن پدرسوخته هم رد شد.

ــ سهراب سپهری: مرغ را در قدمهای خود بفهمیم، و از درخت کنار خیابان، شادمانه سیب بچینیم.

ــ طرفدار داستانهای علمی تخیلی: این مرغ نبود که از خیابان رد شد. مرغ خیابان و تمام جهان هستی را متر و سانتیمتر به عقب راند.

ــ اریش فون دنیکن: مثل هر بار دیگر که صحبت موجودات فضاییست، جهان دانش واقعیات را کتمان میکند. مگر آنتنهای روی سر مرغ را ندیدید؟

ــ جرج دبلیو بوش: این عمل تحریکی مجدد از سوی تروریست جهانی بود و حق ما برای هر نوع اقدام متقابلی که از امنیت ملی ایالات متحده و ارزشهای دموکراسی دفاع کند محفوظ است.

ــ سعدی: و مرغی را شنیدم که در آن سوی خیابان و در راه بیابان و در مشایعت مردی آسیابان بود وی را گفتم: از چه رو تعجیل کنی؟ گفت: ندانم و اگر دانم نگویم و اگر گویم انکار کن.

ــ احمد شاملو: و من مرغ را، درگوشه‌های ذهن خویش، میجویم. من، میمانم. و مرغ، میرود، به آن سوی خیابان. و من، تهی هستم، از گلایه‌های دردمند سرخ

ــ رنه دکارت: از کجا میدانید که مرغ وجود دارد؟ یا خیابان؟ یا من؟

ــ لات محل: به گور پدرش میخنده هیشکی نمتونه تو محل ما از خیابون رد بشه، مگه چاکرت رخصت بده. آی نفس‌کش...

ــ بودا: با این پرسش طبیعت مرغانهء خود را نفی میکنی.

ــ پدرخوانده: جای دوری نمیتواند برود.

ــ فروغ فرخزاد: از خیابانهای کودکی من، هیچ مرغی رد نشد.

ــ ماکیاولی: مهم اینست که مرغ از خیابان رد شد... دلیلش هیچ اهمیتی ندارد. رسیدن به هدف، هرنوع انگیزه را توجیه میکند.

ــ پاریس هیلتون: خوب لابد اونور خیابون یه بوتیک باحال دیده بوده.

ــ هیتلر: اگر ارادهء ما همچنان قوی بماند، مرغ را نابود خواهیم کرد! فولاد آلمانی از خیابان رد خواهد شد.

ــ احمدی‌نژاد: خیابان و فناوری رد شدن از خیابان که کشورمان از آن برخوردار است حاصل رشد علمی جوانان ایران و حق ملت ایران است. ما به رد شدن از خیابان ادامه خواهیم داد. موج معنویت و بیداری در دنیای اسلام، به امید خدا به زودی این مرغ را از دامان دنیای اسلام پاک خواهد کرد.

ــ فردوسی پور: چه میـــــــــکــنه این مرغ...!

۳ نظر:

  1. سید علی :احتمالا می خواهد در آن طرف خیابان تجمع کند و بر ضد ما شعار بدهد
    سلاخیش کنید و به جهانیان بگویید خروس اسرائیلی مرغ را زیر گرفت

    پاسخحذف
  2. خواندنی و خوشمزه. در ماتینه لینک کردم.

    پاسخحذف