با سلام خدمت همکاران گرامي
با توجه به وضعيت فعلي به وجود آمده برخود واجب مي دانم شما را به شرکت در انتخابات و هوشياري و تفکر سياسي و عقلي در اين موضوع دعوت نمايم. به شما يادآور مي شوم که ما جزء اقليت سه درصدي جامعه هستيم که روحيه تحليلگري و تفکر داريم و از آنجا که بر کسي که مي داند و مي فهمد بر اساس شرع و دين اسلام فرض است که ديگران را آگاه سازد، پس بر همه ما واجب است از توان خود در اين راستا استفاده نماييم تا فردا ديني بر گردنمان سنگيني نکند. از ما انتظار مي رود عاقلانه و با متانت باشيم و از تصميمات احساسي پرهيز کنيم ، گول نخوريم و در هيچ شرايطي حتي تا پاي صندوق راي، جو زده نشويم. ديگران را به آرامش و تفکر فرا خوانيم و مسايلي را که درک نمي کنند به زبان ساده تشريح کنيم. همانطور که مطلع هستيد متاسفانه در جريان مناظرات و فيلمهاي تبليغي انتخاباتي کانديداها جو به سمت انتخاب شخص، کشيده شده است نه انتخاب يک دولت و طرح و برنامه هايش. البته چنانچه داشتن صفت اخلاقي بدي براي شخصي اثبات شود و آن صفت به گناهان کبيره منجر شود و از سويي عادت هم شده باشد نبايد آن را ناديده گرفت. ولي اين فاجعه است که ما بحث کنيم فلاني خوب است و فلاني بد است. اينها هيچکدامشان پيغمبرزاده نيستند، معصوم هم نيستند. هرکدامشان نقطه ضعفهايي دارند. اگر لازم باشد با اطلاعاتي که خودشان داده اند لااقل براي اينجانب محکوم کردن تحليلي هرکدامشان بسيار ساده است. راي هر شخصي براي خودش محفوظ است، اما با تفکر در مورد مسايل ذيل تحليل کنيد و انتخاب مناسبي انجام دهيد. ديگران را توجيه کنيد و فرصت باقيمانده را مغتنم بشماريد.
1- اقتصاد: عموما جوي که براي اقتصاد از سوي دولت فعلي ترسيم مي شود، مايل به اقتصادي (دولتي) شبه کومونيستي است. ممکن است اجراي اصل 44 قانون اساسي را با حرف من مغاير بدانيد اما گرچه متن خود اين اصل هوشيارانه تنظيم شده است اما فرآيند انتخاب شده براي اجراي همين اصل بسيار دچار مشکل است و منظور من سياست کلان حمايت از بخش خصوصي و ايجاد مسيرهايي براي حاکم شدن مديريت رقابتي است که به هيچ شکلي در شرايط فعلي به چشم نمي خورد. در جايي همين بحث را من مطرح کردم گفتند تو از سرمايه دارها دفاع مي کني. اما ببخشيد بدون پول و سرمايه و تعقل توام سياسي و اقتصادي نمي توان مملکت را ساخت. براي ساختن به همين سرمايه دارها و نبخه گان اقتصادي نياز داريم. اين در حالي است که امام علي (ع) در الگوهاي اقتصاد اسلامي، جمع آوري سرمايه را از راه حلال تا هر اندازه يي مجاز دانسته است و بازرگانان و تجار و سرمايه داران را رکن اقتصادي حکومت دانسته است. در مطالعه همان دوره کوتاه خلافت ايشان به عنوان يک حکومت به تمام معنا اسلامي، اين مسايل را مي بينيد. اينکه چند سرمايه دار ممکن است نخاله باشند طبيعي است. آدم هاي با ناهنجاري هاي اجتماعي و اخلاقي هم در آن قشر و هم در قشر ضعيف وجود دارند و بهتر است ما هر دو را باهم ببينيم. آيا آنان که دم از انتقال ثروت مي زنند آنقدر از نظام نظارتي و کنترلي خود در برنامه هاي دولتشان مطمئن هستند که پس از اين تغييرات که بسياري ملت بي زبان در اين بين له خواهند شد، در ميان آن تازه به دوران رسيده ها آدم نخاله، رانت باز و ناهنجار حضور نداشته باشد؟ من محکم مي گويم خير چرا که مصاديق آن در دوره هاي گذشته بسيار است. از طرفي اختلاف طبقاتي لازمه ايجاد رقابت است. اين مسئله با مباني اقتصاد اسلامي هيچ مغايرتي ندارد. اين يک شعار تبليغاتي است که چون پولدارها دور فلاني جمع شده اند بد است و چون ضعفا دور فلاني جمع شده اند خوب است. خوب آن است که فرد، توان مديريتي در ايجاد قوانين نظارتي و کنترلي داشته باشد تا همين سرمايه دارها دست از پا خطا نکنند، سهم دولت و ملت را بدهند و از کنار آن براي بقيه امکان معاش فراهم شود. توان و برش مذهبي داشته باشد تا بتواند اصول اقتصاد اسلامي بر پايه خمس و زکات را نهادينه و اجرايي کند. آن وقت ببينيد آيا با وجود بزرگترين سرمايه داران در اين مملکت باز هم آيا بيکار خواهيم داشت؟ آيا گرسنه خواهيم داشت؟ هميشه گفته اند تيغ سياست تيزترين و برنده ترين است. مديري انتخاب کنيم که از کفايت توام سياسي و اقتصادي و تعقل مذهبي لازم برخوردار باشد.
2- حمايت از قشر آسيب پذير: بحث دوم نگاه به وضعيت قشر حداکثري (پايين هرم اقتصادي) و يا به عبارتي قشر ضعيف از لحاظ توان اقتصادي است. در نوع برخورد آقايان خوب فکر کنيد. در ظاهر شايد اين بسيار خوب است که در يک روستاي دور افتاده دولت برود مواد خام غذايي و پول توزيع کند. اگر محرومي از درد خود بنويسد براي او مستقيم در پاکت پول ارسال شود. و اين همه نامه از دردمندان جمع آوري شود که خود يک نوآوري است. من واقعا به آقاي احمدي نژاد مرحبا مي گويم که گوش دولت را به گوشي براي شنيدن اين دردها تبديل کرد ولي با چشم باز آن روي سکه را هم نگاه کنيد. چرا مي گويم عجولانه و با بي کفايتي سياسي منابع در مسير بدي هزينه شده است چون خودم رفته ام و ديده ام. روستايي که در دور افتاده ترين مناطق و نزديک به مرز با هزار نفر جمعيت هنوز بعد از ساليان متمادي تا قبل از اين دولت از همان امکانات اوليه ايي که برادران جهادگر ما با جان و دل برايشان در چند سال اول انقلاب و با روحيه انقلابي در راستاي اهداف امام راحل فراهم کرده بودند زندگي ميکردند و حتي جوانان براي نان شبشان با طبيعت خشک شرق خراسان مي جنگيدند، با اين دوستي هاي خاله خرسه، امروز همه خانه نشين شده اند، از دولت جيره مي گيرند و در خانه وقت تلف مي کنند. مطابق سخنان امام علي (ع) کار براي مرد مهمترين چيز است. امروز در اين روستا ديش ماهواره هم مي بينيد. جالب است نه؟. آمار معتادين اين روستا در همين بازه چند برابر شده است. به جوانان مي گوييد کار کنند، مي گويند خدا، دولت را خيرش دهد که چنين زندگي راحتي براي ما فراهم کرده است. آيا اين همان چيزي است که من و شما براي ايراني آباد و بالنده مي خواهيم. اگر روزي اين جيره قطع شود، ما همان پر ناچيز پرواز را از آنان گرفته ايم و از بين خواهند رفت. من به عنوان نمونه در يکي از شهرستان ها با ده نفر از کساني که مشکل مالي خود را با نامه به رئیس جمهور نوشته بودند، صحبت کرده ام. از آنها 9 نفر در پاسخ از پنجاه تا پانصد هزار تومان پول نقد دريافت کرده اند. اگر دولت پول دارد، بنشيند سياست گزاري کند و بجاي اينکه اين گونه عمل کند مشکلات را که چرا اينگونه شده است ريشه يابي و حل کند. همه جاي دنيا اين برخورد را نامناسب مي دانند. حتي سازمان بهزيستي هم توصيه ميکند به متکديان خياباني کمک مستقيم نکنيد، اگر دلتان مي سوزد به اين سازمان بدهيد تا با برنامه ريزي براي آينده آنان خرج شود، ولي دريغ که دولتها در همين حد هم رعايت نکرده اند. البته اين راهم متذکر مي شوم که در ميان کنديداها بايد تحليل کنيد و به سابقه ايشان بنگريد تا پاسخ مناسبي براي اين مشکل بيابيد. اين موضوع هم گوش شنوا مي خواهد و هم مدير با کفايت و ثبات سياسي و عقلي.
3- شيوه عملکرد: نحوه صرف وقت توسط رئيس يک مملکت بسيار مهم است. براي روشن شدن موضوع دو مثال مي زنم، تحليل و برداشت با شما.
الف - يکي از اساتيد تعريف مي کرد براي تکميل يکي از دوره هاي مديريتي در زمان تحصيل قرار شد چند تا از ميران موفق دنيا را ملاقات کنيم. عجيب ترين و موفق ترين مدير را که ديده بود مدير مجموعه ماتسوشيتا بود. اين مجموعه صاحب چند برند معروف جهاني از جمله پاناسونيک است. اين استاد مي گويد زماني که وارد اتاقش شديم با چيزي مواجه شدم که تصورش هم برايم غير ممکن بود. اتاقي بزرگ که يک ضلع آن رو به باغي با طراوت و شاداب ديواري شيشه ي داشت و يک ميز و صندلي. روي ميز يک گوشي تلفن ساده و مقداري کاغذ و يک رايانه روميزي بود و ديگر هيچ، بقيه اتاق براي قدم زدن خالي بود. اصلا اين مدير و اتاقش با همه آنهايي که ديده بودم متفاوت بود. ملاقات بسيار کوتاه بود و بخشي از صحبتهايش براي هميشه در ذهنم ماند. او گفت هنر من اين است که قبل از همه کارکنانم مي ايم و بعد از همه مي روم، اينجا مي نشينم و در آرامشي وصف ناپذير براي موفقيت، پيروزي و ارتقاي جامعه يي که آن را بنا کردم در سطح دنيا فکر ميکنم، سياست گذاري مي کنم و مديراني دارم که آنها را هم همينگونه ساخته ام و مطمئن هستم سياست هاي من را درست اجرا مي کنند. نياز به سرکشي آنها ندارم. قوانين و مقررات ما بسيار شفاف است. صداقت و اعتماد در اين جامعه موج مي زند. اين است که چند دهه توانسته ام اين جامعه را در اوج نگه دارم. (ارزش تفکر و سياست)
ب – در يکي از کشورهايي آسيايي که زماني (حدود 15 سال قبل) مهد تجارت و توليد مواد مخدر، پول شويي، سکس و محل فعاليت مافياي قاچاق بين المللي بود و زنان و دختران آن به مقصد غير اخلاقي به ساير کشورها قاچاق مي شدند. مدير اول آن مترسکي بيش نبود. مردم عامه آن در فقر و بدبختي اسف باري زندي مي کردند. در یکي از تغييرات شخصي آمد و مدير اين مملکت شد که در اولين حرکتش سرکرده يکي از بزرگترين باندهاي قاچاق آن کشور را آورد و دستور داد در حضور وي گردنش را زدند، سپس در همان جلسه سخنراني کرد. گفت: اين کار را کردم که زهر چشمي از شما مفسدين بگيرم، اما همين جا به شما اعلام مي کنم اگر تا کنون از قوانين دولت فرار مي کرده ايد، اگر در خفا قاچاق مي کرده ايد ديگر لازم نيست بترسيد و پنهان کاي کنيد، تمام قوانين را براي حمايت دولت از شما که عموما باهوش و با سياست هستيد موقتا تغيير مي دهم. نگران نباشيد و به فعاليت هاي اقتصادي خود بيفزايد. اين مملکت ماست براي ساختن آن به ارز و پول نياز داريم. فقط سهم دولت را براساس قوانيني که ميگذارم درست بدهيد. اين مردم خانواده شما هستند، دست در دست من بگذاريد تا آنها را از بدبختي نجات دهيم. با همان سياست ها کم کم همان قاچاقچيان سر راه آمدند. بسياري از آن نا هنجاري ها برداشته شد و خيلي از کارها مسير قانوني خود را پيدا کرد. امروز اگر روزنامه ها را نگاه کنيد ملت عزيز کشورمان پولهايشان را جمع مي کنند که در قالب تور تفريحي به اين کشور بروند و من و شما هم خصوصا در حوزه لباس و قطعات الکترونيکي و تا حدودي اساب بازي شده ايم مصرف کننده کالاهاي همين کشور. براي ما که نتوانسته ايم شکر گذار (استفده کننده درست) نعمتهاي فراواني که به صورت طبيعي خداوند متعال به ما ارزاني داشته است باشيم بسيار متاسفم و هرآنچه برسرمان آمده حقمان است. (باز هم کفايت سياست و تعقل در شيوه مديريت پيروز است)
گرچه سخت است، اما توجه کنيد، درست تشخيص دهيد که کدام يک از اين افراد، چگونه وقت صرف خواهند کرد و شيوه عملکردشان چگونه خواهد بود.
4- اقتدار: از ويژگي هاي بارز يک مدير اقدار وي در تصميم گيري و مديريت مشکلات است. اين مسئله بايد با تفکر و تعقل، استفاده از مشورت با ديگران منجر به تصميمات قاطع و به موقع شود. متاسفانه در دولت فعلي فقط قاطعيت (بدون عاقبت سنجي) آن را داشتيم و بارها شاهد برگشتن از تصميمات يا تغيير آنها بوديم. ايا اين به جايگاه و و منزلت اين مقام و وجه اين ملت و مملکت صدمه نمي زند. اين به آن معنا نيست که دولت هاي قبلي را تاييد مي کنم. در کل دوران خاتمي شعار رسيدن به بلوغ سياسي براي رسيدن به بلوغ اقتصادي بود. البته براي بخش اول ايشان موفق عمل کرد ولي بايد فکرش را مي کرد که چقدر زمان دارد و آيا مي تواند به بخش دوم هم بپردازد. اين عادت دولت مردان اين مرزو بوم است که هرکدام مي آيد هرآنچه قبلي رشته، پنبه مي کنند. ما به يک مقتدر با کفايت توام سياسي و عقلي نياز داريم. البته اين ناگفته نماند که با همين توضيح اگر دولت تغيير کند حداقل يک سال تنش و تلاطم و شايد پسرفت خواهيم داشت ولي معني آن اين نيست که اگر دولت تثبيت شود ايا بيکفايتي مديريتي و سياستي خود را هرچند در پس پرده خواهد پذيرفت و براي بهبود آن فکري خواهد کرد يا خير. اينجانب اگر حتي در ظاهر همچنين پذيرشي را مشاهده مي کردم لحظه يي در راي به تثبيت دولت فعلي شک نمي کردم، اما اکنون بايد بيشتر فکر کنم.
5- مسايل پشت پرده: در هر کشوري اندازه و ميزان و حتي روشهاي هزينه کرد بودجه يي که براي مسايل نظامي، سياست خارجي و امنيت بين المللي غير مستقيم هزينه مي شود، فوق سري به شمار مي رود. هزينه کرد ايران براي حزب اخوان المسلمين مصر، حزب ا... لبنان و خيلي از جاهاي ديگر از اين دست است. هر کشور ديگري براي تامين مناسبات سياسي و يارگيري در سطح جهان دست به اين کار مي زند. اين موضوع را از سوي بسياري از کشورهاي ديگر مي بينيد و شايد بگوييد به آنها چه ربطي دارد که اينجا هزينه ميکنند يا جنگ راه مي اندازند. ايران خودمان هم بعضي جاها جنگ راه مي اندازد. اين اشتباه دولت مردان بوده است که آمار و ارقام اين موضوع را با محاسبات بودجه يي مملکت و آنچه عموم بايد بدانند مخلوط کرده اند و به عنوان خوراک اطلاعاتي خوراک ما مي کنند. شايد هم سياستي هدايت شده پشت موضوع باشد. ولي يک اشتباه و عجولانه برخورد کردن دولت فعلي در برخورد علني با اين موضوعات بوده است که باعث تنزل جايگاه ايران در سطح جهاني شده است. در هر صورت بايد آگاه باشيد تا با اطلاعاتي که گاها هدف دار پخش مي شوند همراه با جريان هاي از قبل تعريف شده از مسير اصلي خارج نشويم و اين مسئله هوشياري کامل شما را طلب مي کند.
6- واقعيت هاي جامعه: من و شما چرا بايد بازي اين شکلک ها و عدد سازي ها را بخوريم. ما که جامعه و وضعيت آن را ميبينيم. جاي بسي تاسف است که هم اين طرفي ها و آن طرفي ها بعضي الفاظ را برمي دارند و با عناوين ناقص، بعضي آمارها را مي دهند، آدم بايد به چه چيزي شک نکند. ما تورم نقطه ي، تورم ميانگين، تورم نسبي و نرخ رشد تورم داريم که با هم متفاوت هستند. اين که در يک جلسه روي کاغذ نشان مي دهند کدام است و آيا با عنوان آن مطابقت دارد يا خير، بعدا گندش در مي آيد البته براي ماها که معمولا ميرويم ته و تويش را در مي آوريم. متاسفانه عامه که اصلا از تعريف آن هم بي اطلاعند و حتي نمي دانند رابطه آن با گراني و پويايي اقتصادي چيست، اين حرف ها عوام فريبي است که همه به آن متوسل شده اند. جالبتر اينکه آنقدر پررويي به خرج مي دهند که وقتي مي فهمند که موضوع شفاف شده دريغ از يک معذرت خواهي. به اين مسايل اهميتي نمي دهم ولي آنچه برايم بيشتر اهميت دارد اين است که به عنوان عضوي از مملکي که در دنيا به سطح هوشياري و فهم ادراکي بالا مشهور است، به شعور من توهين شود و فرض شود چيزي نمي فهمم. بسيارند کساني که مي فهمند و بيطرف هم هستند و براي ما يا ديگران توضيح مي دهند. سعي کنيم بهتر ميزان خطر اين وضعيت را درک کنيم و به تحليل خود عمق بيشتري بدهيم.
7- جايگاه اجتماعي: زماني که در مقطع کارشناسي 13 سال پيش درس ريشه هاي انقلاب اسلامي را مي گذارندم، استاد جالبي داشتم. مهمترين مشکل انقلاب را تعلل در ايجاد و باز تعريف جايگاه و موقعيت اجتماعي براي اقشار مختلف جامعه مي خواند. خداوند نگهدارش باشد انساني فرهيخته بود. از آن زمان چشم دوخته ام و منتظر که شايد کسي در اين راه قدمي بردارد ولي تا کنون خبري نشده است. منظورم را شفافتر مي گويم. در همه کشورهاي بالنده با ساختاري شفاف از لحاظ اجتماعي، مشخص است که اگر شما استاد دانشگاه شديد يا معلم يا راننده کاميون يا نانوا يا... موقيعيت اجتماعي، برخورداري اقتصادي، احترام نسبي به صورت حدودي براي مشخص است و تغيير اندکي براساس تلاش و شايستگي شما در آن ايجاد خواهد شد. در ايران نداريم آنچه در محاسبه شاخص هايي چون ضريب جيني تاثير قابل توجه دارد. متاسفانه در دولت فعلي ساختار شکني هاي گسترده همان تعاريف محض اقضاي شرايط ايجاد شده را نيز از بين برد. اميد وار بودم در بين اين ساختار شکني ها تعاريفي جديد هم پديدار شود ولي دريغ که به حال خودش رها شد. در ميان برنامه هاي کنديدا ها بگرديد ببينيد کسي آمده براي شما لااقل تعريف کند، براي شما چه جايگاهي به عنوان يک زن يا مرد، مهندس، کارمند بخش خصوصي و ... تعريف کند. بدبختي ما از اين است که چون اين کار سخت است و لازمه اجراي تعاريف آن قوانين نظارتي کنترلي شفاف است و خيلي ها از شفافيت خوششان نمي آيد و بعضي ها قانون گريزاند بعضي هم اعتقادي به نظارت و کنترل ندارند و آن را دست و پا گير مي دانند، شايد به جايي نرسيم ولي در برنامه بعضي از کانديداها کور سوي اميدي هست.
فرصت کم بود، نتوانستم بيشتر بنويسم، در پايان باز هم شما را به هوشياري و تحليل دعوت مي کنم و يادآور مي شوم، تبيين و تشريح آنچه را قبول کرده ايم براي عامه مردم بر ما واجب است. در شرايط فعلي شرکت در انتخابات يک واجب عقلي است.
به اميد داشتنن ايراني آباد و بالنده و محيطي مناسب براي زندگي آينده ما و فرزندان مان.
فرامرز کلانتري
19/3/88
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر