۱۳۸۸/۰۴/۰۲

ما به کافران مهلت می دهیم ولی آنها را رها نمی کنیم

روزی رسول خدا صل الله علیه و آله نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزراییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:
• روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.
• هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.
در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد ، خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می دهیم ولی آنها را رها نمی کنیم.

۸ نظر:

  1. رنگ خودکار طرفداران آقای موسوی پررنگ تر از مابی انسان هاست !!!

    پاسخحذف
  2. من کشته مرده این منابع شماهام که معلوم نیست از کجا میاد .. فقط می شنوم که یکی مرد و یه آدم ریشو اونو کشته نتیجه اخلاقی اینکه طرف بسیجی بوده

    پاسخحذف
  3. نظرات مربوط به پست بالایی می باشد !!! درضمن درست نیست که کسی حرف طرفداران یک طرف را فقط گوش دهد !! موفق باشید !!

    پاسخحذف
  4. دوست عزیز خوشم میاد که با روایت و حدیث میای جلو .. میشه شهادت را برای من معنی کنی؟ آخه دنبال یه متن قرآنی هستم .. می خوم ببینم شهید از دید قرآن کیه ؟!!

    پاسخحذف
  5. تا زمانی که شما «ناشناس» هستی و آدرس ایمیل یا بلاگ خودتو وارد نمی کنی، من نظرات شما را نادیده می نگارم.

    پاسخحذف
  6. دوست عزیز شما اگر حرفی دارید و تفسیری از علما دارید چرا منتظر شناسایی بنده هستید ؟!! دلیلش را نمی دانم !! شاید با شناختن من تفسیر ها تغییر کند !! شاید هم گمان می کنید که وبلاگ شما طرفداران خود را از دست می دهد ؟ کدام بهتر است ؟ طرفدار یا حقیقت نویسی ؟!!

    پاسخحذف
  7. حرف من هم همین است. شما تا زمانی که جرأت نوشتن نام یا آدرس ایمیل و بلاگت را نداری، پس هدفت انتقاد بدون شنیدن پاسخ است. هدفت تنها تخریب طرف گفتگو بدون دادن فرصت پاسخگویی به وی است. هدفت تنها تمسخر و استهزاء است. خوانندگان بلاگ من از پاسخی که به شما دادم این مطلب را بخوبی متوجه شدند. برخلاف سایرین که با امثال شما مدارا می کنند، من اصلاً به شما توجه نمی کنم. همین قدر که ارسال نظر را آزاد گذاشته و هیچ نظری را حذف نمی کنم (برخلاف دوستان شما) بروید خدایتان را شکر کنید.

    پاسخحذف
  8. دوستان من ؟!! نظر حذف می کنند ؟
    شما از کجا منا شناختید ؟ بنده تمسخر می کنم یا شما با پست هایی مثل چوپان !! بنده گفتم فقط لفظ شهید را ترجمه کنید !! همین !! تمسخر داره ؟!!

    پاسخحذف